به نظرم آمد که خوب است مقدمهای بر این مطلب بنویسم و توضیح بدهم که چرا وبلاگِ فیلمها و احساسها چند وقتی است که کمکار شده. موضوع ساده است: گرفتاری و ضیق وقت. عمده دلیلِ این مسأله هم مربوط است به دستوپنجه نرم کردن با چند پروژهی کاریِ سنگین که این روزهایِ مرا یکسره ازآنِ خود کرده. البته به زودی این کمکاری جبران خواهد شد.
مقدمهی پروندهی فیلمها و احساسهای شمارهی اخیر سینما و ادبیات خود گویای موضوع مد نظر ماست:
پروندهای برای سینمای فیلیپ گَرِل (Philippe Garrel): در فیلمها و احساسهای این شماره به یکی از مهمترین فیلمسازان نسلِ پسا موجِ نویِ فرانسه میپردازیم و آثار او را مورد بررسی قرار میدهیم. فیلیپ گَرِل متولدِ سالِ ۱۹۴۸ در فرانسه است و اولین تجربهی خود در مقام کارگردان را در سال ۱۹۶۴ به دست آورده. او در ادبیات سینمایی ایران سینماگری نادیده گرفته شده است، کارگردانی که همانطور که از مطالب این پرونده پیداست محبوبِ بسیاری از متفکرین حوزهی سینما بوده و فراز و فرودهای سینماییاش همیشه به محکِ نقد گذارده شده. امیدواریم این پرونده هم جنبهی معرفیِ سینمای گَرِل را ایفا کند و هم مقدمهای باشد برای بحثهای گستردهتر در آینده. همانطور که پیداست ما در این پرونده سعی کردهایم کلیتِ سینمایِ گَرِل را در نظر بگیریم و مخاطب را نه با جزئیاتِ یک فیلم که با یک تمامیت آشنا سازیم؛ البته نقدِ سرژ دَنه بر کودک سِرّی از این قاعده مستثنی است؛ هم به دلیل اهمیت زیادِ این فیلم و هم به خاطر نوعِ نقادیِ آموزندهی دَنه.
1- میزانسنِ انزاو، انزوای میزانسن: پیشدرآمدی بر سینمای فیلیپ گَرِل، بابک کریمی
2- کودکِ سِرّی، سرژ دَنه، ترجمهی مسعود منصوری
3- شکستِ لذتجویانه: فیلیپ گَرِل و «عشاق معمولی»، جاناتان رُزنبام، ترجمهی عیسی دهقان
4- عاشقانههای سیاسی: گفتوگو با فیلیپ گَرِل، به بهانهی اکرانِ یک تابستان سوزان، ترجمه و تلخیصِ محمدرضا شیخی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر